برای مطالعه تاریخ هنر اول باید با مفاهیم اون آشنا بشیم تا بهتر بتونیم عناصرش رو بشناسیم. یکی از این مفاهیم «فرم» است. فرم در هنر چه معنا و کاربردی دارد؟ هدف از ترکیب بندی چیست؟ چرا تثلیث مقدس مازاتچو از نظر فرم شاخصه؟ آیا فرم فقط از هندسه و معماری تبعیت میکنه؟
تعریف
اول از همه باید بفهمیم اصلا فرم چیه؟
طرح یا الگویی که فارغ از موضوع در اثر هنری پدیدار میشود را «فرم» یا «ترکیب بندی» میگویند. یا به بیان دیگه نوعی نظم که هنرمند بر اثر هنری سوار میکند و در عین حال کارکردی جدا از مضمون و موضوع دارد اما به نوعی به انتقال مفهوم کمک میکند. مثلا وقتی موضوع نقاشی یک منظره باشه، هنرمند ناگریز نظمی رو بر وضعیت تصادفی طبیعت تحمیل میکنه یعنی ممکنه تپه ها به کره تبدیل بشن، شکل و موقعیت درختان و صخرهها هم برای ایجاد هماهنگی و تعادل کمی تغییر کنه. به همین دلیله که وقتی میخوایم از اشیای بیجان طراحی کنیم اول «چیدمان» میکنیم تا این عناصر به شیوهی خوشایندی قرار بگیرن. پس هر تصویر یک اختراع فردی ست.
ترکیب بندی مختص نقاشی نیست حتی در معماری، موسیقی، عکاسی و سینما هم جایگاه ویژهای داره و مهمترین گام در حل یک مسئله بصری محسوب میشه و بسیاری از راهنمایی ها در این زمینه نتیجهی تحقیقاتی دربارهی سلسله اعصاب و نحوهی کار حواس انسان است.
بررسی
برای توصیف فرم و ساختار زبان خاصی وجود نداره و تحت تاثیر عوامل مختلفی در هر دوره قرار میگیره به همین دلیل تجزیه و تحلیل فرم تا حدودی سخته.
از طرفی همیشه این مسئله مطرحه که تا چه حد ادراک زیبایی شناختی ما بنیادیه و چه ارتباطی با زندگی روزمرهی ما داره چون ما بار ها از عبارت «درسته» یا «غلطه» استفاده میکنیم بدون اینکه اطلاعات کافی داشته باشیم واین رو هم باید در نظر بگیریم که ما با معماری شرطی شدیم و با تقارن و ایستایی ساختمان خو گرفتیم. مثلا وقتی میخوایم تابلویی رو به دیوار بزنیم به طور ناخودآگاه ضلع اون رو با زمین موازی میکنیم.
مثالها
تثلیث مقدس، نقاشی دیواری متعلق به سال 1425 در «کلیسای سانتا ماریا نوولا»
اثر هنرمند ایتالیایی، «مازاتچو»، از نقاشان رنسانس آغازین از نظر اصول و قواعد کلی بسیار شاخصه. شکلها به گونهای قرار دارن که هرم، پایدارترین شکل هندسی، رو تداعی میکنن که تمایلات زیبایی شناختی ما رو به پایداری جلب کرده و نوعی حس آرامش و متانت به ما میده. خط مرکزی و عمودی هرم با شکل صلیب و عیسی مسیح تعریف شده در حالی که خطوط عمودی و افقی به وسیلهی معماری تقویت شده. تکرار خشک و بیروح باعث آزردگی میشه و ما به تنوع نیاز داریم مازاتچو این جذابیت رو با آرایش نا متقارن رنگ لباسها به وجود آورده.
تابلوی «خانوادهی مقدس» متعلق به سال 1645 اثر هنرمند دوران طلاییِ هلند (سدهی هفدهم میلادی) «رامبراند» هم بر مبنای یک هرم متشکل از مریم، گهواره و اشیایی در روی زمین سمت راست ساخته شده که با خطوط قطری نور که فرشتگان هم از اون پایین میان، در تضاده. این اثر با یک خط مورب شامل یک قطعه چوب که یوسف پیامبر با اون مشغول کاره تقویت شده.
البته بسیاری از نقاشان به جنبه معماری در ساخت تصویر پایبند نیستن. مثلا «کوکوشکا» نقاش مدرن در تابلوی «Zrani» همبستگی و یکپارچگی ترکیب خود را با شکلها و رنگها نشان میدهد.
رابطه فرم با سبک
فرم رابطهی تنگاتنگی با سبک و سیاق هنرمند داره به طوری که گاهی تمایز بین این دو سخت میشه مثلا در آثار «وینسنت ونگوگ» نقاش پست امپرسیونیست هلندی حلقههای هم مرکز نور، رودخانهها و درختان سرو به قدری با هیجان توصیف شدند که به جای تلاش برای تجزیه و تحلیل نقاشی بهتره با نیروی بصری اون همراه بشیم.
خیلی خوب نوشته بودین ^^ به شخصه با مثال هانون کامل فهمیدم مفهوم ترکیب بندی رو👌🏼 منتظر مطالب بعدیتون هستم
خیلی ممنونم و خوشحالم که خوشتون اومده. منتظر مطالب بعدیمون باشین که با مفاهیم دیگه هم آشنا خواهیم شد.