“Knowing” فیلمی با محوریت آخرالزمانی است که روایتگر داستانی غمگین و تلاش منجیها ( انتخاب شوندگان) برای نجات دنیا و سرانجام آنها در مقابله با تبصره و نکات فلسفی “جبر در برابر اختیار” است.
آخرالزمان
تاکنون فیلمهای زیادی در رابطه با آخرالزمان ساخته شدهاند که هر کدام از آنها مستقیم یا غیرمستقیم به نحوی به پایان کره زمین اشاره میکنند.
در برخی از آنها زمین تحت تصرف نیروهای شیاطین یا اشخاصی شرور درمیآید و در برخی دیگر ویروسی خطرناک به زمین حمله کردهاست و یا حتی بلاهای طبیعی که دیگر انسان قادر به کنترل آنها نیست زمین را تهدید میکند؛ اما چیزی که در همه این فیلم ها یکسان است وجود شخص یا اشخاصی هستند که در تلاش برای نجات دادن زمین و عده کثیری از مردم هستند و فیلم با پایانی خوش به سرانجام میرسد.
در حالی که این اتفاقها در “Knowing” رخ نمیدهد و شاید بتوان گفت پایان امیدوارکننده آن یکی از اصلی ترین تفاوتهایش با سایر فیلم های آخرالزمانی باشد و همینطور کلید موفقیت آن در بینشان است.
کپسول زمان
داستان این فیلم با صحنهای از سال 1959 در مدرسهای ابتدایی به نام ویلیام دوز در ایالت ماساچوست آمریکا شروع میشود. سالگرد تاسیس مدرسه نزدیک است و تصمیم گرفته شده است در روز سالگرد دانشآموزان ایده و ذهنیت خود را از 50 سال آینده بشریت بر روی کاغذ طراحی کنند و آن را درون کپسولی در دل خاک دفن کنند تا در 50 سالگی مدرسه (سال 2009) با باز کردن آنها، دانشآموزان جدید به تفکراتی که در سالهای گذشته بود پی ببرند؛ ولی در میان آنها “لوسیندا” دختری که از لحاظ روحی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست به جای نقاشی کردن برگه را با اعدادی مرموز پر میکند و چهره او هنگام نوشتن حاکی از ترس زیادی است و در این حین خانم “تیلور” از این کار او متعجب شده و برگه را از او میگیرد و نوشته های “لوسیندا” نا تمام میماند.
سرنوشت یا تصادفی ؟
50 سال بعد در سال 2009 ما پسربچهی کم شنوایی به نام “کلیب” (چندلر کانتربری) را میبینیم که سمعکی در گوش خود دارد و در حیاط خانهاش درحالی که خرگوشی را در بغل خود نگهداشتهاست از پدرش “جان کستلر” (نیکولاس کیج) که استاد اخترفیزیک در دانشگاه امآیتی است در مورد امکان حیات در سایر کهکشانها سوال میکند و “جان” زندگی در غیرزمین رامنتفی میداند.
جان سال پیش پس از اینکه همسر خود را در یک آتشسوزی از دست داد اعتقاداتش نیز کمرنگتر شدند و معتقد است همه اتفاقات جهان ساده و تصادفی هستند.
Everyone Else
در 50امین سالگرد مدرسه ویلیام دوز جشنی در مدرسه ترتیب دادهشدهاست و هنگام درآوردن کپسول از زیر خاک و پخش کردن نقاشی ها “کلیب” صداهای نامفهومی را میشنود و در همین حین نامه “لوسیندا” که حاوی نوشتههای مرموزی بود به او میرسد و بعد از بازکردن نامه سنگینی نگاه شخصی را بر روی خود حس میکند ولی چندی بعد با پرت شدن حواسش شخصی را که چند ثانیه پیش دیدهبود گم میکند.
“کلیب” با باز کردن نامه متوجه نوشتههای عجیب غریب آن میشود و پنهانی آنرا در کیف خود گذاشته و به خانه میبرد تا به پدرش نشان دهد.
شبهنگام “جان” به طور تصادفی نوشتههای “لوسیندا” را میبیند و در پی رمزگشایی آنان برمیآید؛ با نوشتن تمامی اعداد بر روی وایت برد متوجه رابطه عجیبی بین آنان میشود و با کمی تحقیق کردن به دانستههای خود مطمئن میشود.
در این بین میدانیم که نوشتههای مسیحی و یهودی غالبا رمزگون هستند و تنها افراد خاص قادر به رمزگشایی آنان هستند، در “Knowing”ما شاهد اشاره ها و نمادهای زیادی به صدر مسیحیت و دین یهود خواهیم بود و “جان” پسر یک روحانی است که تدین را از دست داده و به اصل وجود خدا شک کردهاست و از محیط معنوی خارج و به یک محیط غیرمعنوی وارد شده و رویکرد مادی پیدا کردهاست.
اعدادی که “لوسیندا” بر روی کاغذ نوشته بود چندان بهم بی ربط نبودند همه آنان بازگوی حوادث تلخ هستند که هرکدام منجربه کشته شدن افراد بسیاری شد و لوسیندا تمامی آن وقایع را در حالی که هنوز رخ نداده بودند پیشگویی کرده بود اما هنوز 3 مورد از پیشگوییهای لوسیندا اتفاق نیوفتاده است و “جان” به هر طریقی تلاش میکرد تا جلوی آنها را بگیرد.
عجیب ترین و مهمترین حادثه، حادثه سوم بود که به خاطر خانم “تیلور” نوشتههای “لوسیندا” ناتمام مانده بود و اینبار “جان” سعی میکند به همراه دختر”لوسیندا”،”دایانا” که او هم فرزندی هم سن “کلیب” دارد رمزگشایی کنند.
درباره فیلم
“Knowing” فیلمی به کارگردانی “الکس پرویاس” و بازی “نیکلاس کیج” و با درون مایه علمی- تخیلی اکشن و درام است که محصول مشترک کشور آمریکا و بریتانیا در سال 2009 میباشد. قسمت اعظمی از لوکیشنهای مربوط به این فیلم در ملبورن استرالیا فیلمبرداری شده است به همین دلیل در طول فیلم شاهد مناظر مهیج بسیاری هستیم که در جذابیت فیلم نقش بهسزایی داشتند.
افتخارات و جوایز “آگاهی”
“Knowing” توانست در IMDb امتیاز 6.2 را کسب کند و در هفته اول اکران به صدر جدول فروش هفتگی آمریکای شمالی دست پیدا کرد و پس از پایان اکران توانست به بیش از 155 میلیون دلار از فروش جهانی برسد.
این فیلم در بخشهای “بهترین فیلم علمی تخیلی از جشنواره Saturn Award”، ” بهترین جلوه ویژه از یک صحنه از جشنواره VES Award (برای صحنه سقوط هواپیما)” و همچنین “بهترین بازیگر مکمل مرد جوان (چندلر کانتربری) ازجشنواره Young Artist Award” نامزد دریافت جایزه بود.
“راجر ایبرت” تنها منتقد بزرگ سینمایی است که به این فیلم نمره کامل داده و نکات فلسفی در مورد «جبر و اختیار» که در این فیلم بیان شدهاست، نکاتی هستند که او را مجذوب خود کردهاند؛ در حالی که از نظر سایر منتقدین بسیار تاریک و غمگین بوده و در واقع برگرفته از آخرالزمان به روایت کتاب “مکاشفهٔ یوحنا” و فیلم جز این حرف دیگری برای گفتن ندارد.
.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-aparat_embed_frame .ratio{display:block;width:100%;height:auto;}.h_iframe-aparat_embed_frame iframe{position:absolute;top:0;left:0;width:100%;height:100%;}
بد نبود